خواهرم حرمت نگهدار لطفا...

یه چیزی این وسط آدم آزار میده

اونم اینکه شهدا رفتن که راهشون بمونه
عشقشون نسبت به ارزش ها بمونه
اونا رفتن که چادر مادر ما دوباره خاکی نشه
اونا رفتن که ما راه حیا و پاکی پیش بگیریم
ولی…

متاسفانه
وقتی آدم میبینه که بعضی از این خواهران مثلا مذهبی جوری با یه رفتار میکنن که

یک لحظه آدم پیش خودش فکر میکنه واقعا اینها بوی از بردن یا نه‼️


خواهرم شهدا نرفتن که شما بعد شهادتشون تو پستا
فداشون بشی..
قربون چشاشون بشی..
قربون صدقه های بری که آدم خجالت میکشه بگه
و…

از این مسخره بازیا که تازه باب شده

خواهر محترم شهدا رفتن که تو راه عفت و حیای زهرایی رو پیش بگیری نه بی حیایی



✔بعد از شهادت شهید دهقان و شهید احمدمَشلب؛
یه سری از خانم ها این قربون صدقه ها و حرفای محبت آمیز رو شروع کردند؛
هدف وسیله رو توجیه نمیکنه،
شاید نیت قلبیشون خیر بوده و علاقشون به شهید جور دیگه ای بوده ولی این دلیل بر این نیست که این کلمات به کاربرده بشه

حالاهم بعد از شهادت شهید علاء حسن نجمه،
وقتی پست های اینستا مربوط به این شهید رو نگاه میکردم کامنت بعضی ها فاجعه بود،
نصف پروفایل هاهم تغییر کرده و عکس ایشون رو گذاشتن پروفایل ،قسمت بیو هم اسم این شهید عزیز رو نوشتن و چندتا قلب هم چسبوندن کنارش!!خب واقعا این کارا برای چیه⁉️

علاقه به یه شهید و این کارا باهم جور در نمیاد،
آدم حس میکنه به صرف چهره زیبای یه شهید ،
طرفداریشو میکنن بخدا حرمت دارن شهدا و خونشون

درد و دل
.
سلام
.
نمیدونم از کجا بگم و چطوری
واقعا گفتنش باعث خجالتِ
ولی باید گفت :
فضای مجاز

عصر غربت شهدا...

به شهدا بگو ... حرفای دلت رو ... دلتنگی هات رو ...

 
 
عصر غربت لاله هاست ، اينجا كسي ديگر از شهيدان نمي گويد
از آنان كه تلاطمي هستند در اين دنياي سرد و سكوت
ما بعد از شما هيچ نكرديم ، چفيه هايتان را به دست فراموشي سپرديم وصيت نامه هايتان را نخوانده رها كرديم.
پلاكهايتان را كه تا ديروز نشاني از شما بود امروز گمنام مانده است .
كسي ديگر به سراغ سربندهايتان نمي رود و ديگر كسي نيست كه در وصف گلهاي لاله شاعرانه ترين احساسش را بسرايد و بگويد چرا آلاله آنقدر سرخ است
چرا كسي نپرسيد مزار باكري كجاست ؟؟؟
چرا وقتي گفتيم : يك گردان كه همگي سربند يا حسين ( ع ) بسته بودند شهيد شدند كسي تعجب نكرد چرا وقتي گفتند : تني معبر عبور ديگران از ميدان مين شد شانه اي نلرزيد
 
چرا نمي دانيم شيمايي چيست و زخم شيميايي چقدر دردناك است و چطورمي شود
 
يك عمر با درد زيست نمي دانم كه چرا كسي نپرسيد چگونه خدا خرمشهر را آزاد كرد !!!!
 
اي شيهدان ما بعد از شما هيچ نكرديم
آن نداي ياحسين ( ع ) كه ما را به كربلا نزديك و نزديكتر مي كرد ديگر بگوش نمي رسد.
يادتان هست كه گفتيد سرخي خونمان را به سياهي چادرتان به امانت مي دهيم .
ما امانت دار خوبي نبوديم و خونتان را فرش راه رهگذاران كرديم.
يادتان هست هنگامي كه گفتيد :
 
رفتيم تا آسماني شويم و شما بمانيد و بگوييد كه بر ياران خميني ( ره ) چه گذشت
 
آري بسيجيان و شهيدان زنده امروز ما
مي دانم كه از آن روزي كه تمام شهيدان را بدرقه كرديد و برگشتيد دلهايتان را
در سنگرها جا گذاشتيد مي دانم كه هنوز هم دلهايتان هواي خاكريزهاي جنوب را مي كند
و مي دانم كه ديگر كسي از بسيج نمي گويد
ولي بدانيد كه تا شما هستيد ما مي توانيم از همت بشنويم
و از خاطرات حسين خرازي لذت ببريم
تا شما هستيد ميدانم كه رهبر تنها نيست
و تا شما هستيد تنها عشق تنها مياندار اين عرصه است ......
 
ما مانديم تا امروز از آنان بگوييم
 
و فرياد برآوريم «‌ ما از اين گردنه آسان نگذشتيم ای قوم »
ما مانديم كه نه يك هفته بلكه سالهاي سال از آنان بگوييم.
چرا كه خون آنان است كه مي تپد
و يادمان نرود كه اگر امروز در آسايش زندگي مي كنيم مديون آنانيم.
مديون حماسه هايي كه آنان آفريدند.
يادمان نرود كه ما هنوز بايد جواب بدهيم كه :
 
بعد از شهدا چه كرديم  بعد از شهدا چه كرديم ...