ای کساانی که ایمان آوردید...

 
یک نفر به داد من برسد...

چه کنم ؟ با این تنی که در این میانه کم آورده است و هی مرا زمین گیر میکند

یک نفر به من کمک کند


چرا هیچ دکتری نمی فهمد درمان درد من چیست؟


هی میگویند اضطراب است ... اضطراب اضطراب


چه کنم؟


با اینهمه استرس


با اینهمه اضطراب


یک نفر مرا آرام کند


من فقط آرامش می خواهم


فقط آرامش...

*♥*♥*حرفهایت چقدر به دل مینشیند خدااااا...*♥*♥*

*♥*♥*حرفهایت چقدر به دل مینشیند خدااااا...*♥*♥*

از چه کسی کمک بگیرم؟

از چه چیز کمک بگیرم؟


چه چیز آرامم خواهد کرد؟

کتابت را باز میکنم... چه آیه دلنشینی:



یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ

اى کسانى که ایمان آورده ‏اید، از صبر و نماز کمک بگیرید

که خداوند با صابران است

سوره : البقرةآیه 153 
 
 

قضاوت...

 
 
خشمم را مشت کرده ام و به درد و دیوار می کوبم بی تابی ام را...

با این قضاوتهای نا به جا ...

با این حرفهای نامنصفانه و دروغ...

با این تهمتها و ناراستی ها و غیبتها و حرف و حدیثهای مردم باید چه کرد....


صدایت را که نمی شنوم .... صدایم را میشنوی؟

با حرف مردم چه کنم؟


با این بندگان بی انصافت چه کنم؟

پاسخ اینهمه قضاوت نادرست را چطور ندهم؟ چگونه بدهم؟؟؟؟

خودت بگو....


وقت اذان است... اعصابم خط خطی است

تلویزیون را روشن میکنم... دارد قرآن می خواند....




خشکم میزند.... آیا این آیه پاسخ سوالهای من نیست؟ .... :

وَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا ﴿مزمل- 10 ﴾

وبر طعن ویاوه گویی کافران ومکذبان صبور وشکیبا باش وبه طرزی نیکو از انان دوری گزین

دعایی که مستجاب نمیشود...


دیگر خسته شده ام از اینهمه دعایی که مستجاب نمیشود...

از اینهمه اشک و ناله و آهی که جوابی ندارد.

از این بندگی یک طرفه خسته شده ام

اگر خدایی هست پس پاسخ اینهمه دعای من کجاست...؟

عصیان در من سر بر کشید است... فریاد میکشم:

به چه کسی از تو شکایت کنم خدااااااااااااااااااااا؟

از دست تو به که پناه برم؟ کجا بروم که تو خدایم نباشی...

با چه لبخند آرامی جوابم میدهی :



وَإِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدُیرٌ


اگر خداوند زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمى ‏تواند آن را برطرف سازد!
 
و اگر خیرى به تو رساند،او بر همه چیز تواناست; (و از قدرت او، هرگونه نیکى ساخته است)

وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ


اوست که بر بندگان خود، قاهر و مسلط است; و اوست حکیم آگاه!

به خودم می لرزم... نگاه میکنم با وحشت به چشمان خود خیره شده ام...

راست میگویی!!!!...

از دست تو نه به کسی میشود پناه برد ... نه میشود به کسی شکایت کرد...

فقط میتوان در مقابل قدرت عظیم و حکومت با شکوهت زانو زد و تسلیم شد....

تسلیم شدم... عجز خود را هم باور میکنم هم اعتراف :


خدایا ... من در مقابل تو عاجزم... عاجز !


انی هارب منک الیک...

مرا دریاب...

صبر...

emam hosein (10) 

 

 

 

 

 

خدایا...

باز هم جریان آنطور که من خواستم پیش نرفت

باز هم شکست...


باز هم درب بسته...


باز هم موج منفی...


باز هم ....


بازهم من خواستم و تو نخواستی...


باز هم دل من رضا شد و رضای تو در آن نبود....


باز هم...




خدایا...
حداقل چیزی بگو که جانم از این غم رها شود....


قرآنت را باز می کنم ... چه محکم پاسخم گفتی مهربان :

فَاصْبرِْ لحُِکْمِ رَبِّکَ وَ لَا تَکُن کَصَاحِبِ الحُْوتِ إِذْ نَادَى‏ وَ هُوَ مَکْظُوم‏

( باز ای رسول تو برای حکم خدای خود صبر کن,و مانند یونس که از خشم در عذاب امت

تعجیل کرد مباش که بحال غم و اندوه خدا را خواند... )

سوره قلم-آیه 48

از خود می پرسم :

مگر یونس چه کرد که من باید مثل یونس نباشم؟....


شما میدانید داستان یونس را ؟


یونس را و آنگونه ای که نباید باشیم؟....